عشق رمانتیک

ماریا ماریا ماریا · 1399/10/21 19:01 · خواندن 1 دقیقه

سلام سلام یه رمان داریم به نام عشق رمانتیک پوستر و داستان تو ادامه مطلب هست

پوستر ساخت خودم 

خدا خدا می کردم دیر نرسم راستی من مرینت دوپنچنگ هستم یه طراح و تو کارخانه ی مد اقای اگراست کار می کنم زود رسیدم و لباسامو پوشیدم می خواستم برم سر کار که اقای اگرست جلومو گرفت ( ادرین پسر اقای اگرست ) عاشقش بودم ولی هیچ کس خبر نداشت دیدمش گفت سلام گفتم سسسسسسس....للام گفت بیا و برام یه طرح بدوز گفتم مممممننن رو میگی گفت اره رفتم تو اتاقش محشر بود تو دفترچه ام قد و اندازه و .... متر رو انداختم دور کمرش بوی عطری که زده بود پیچید یهو خشکم زد خواستم کارمو انجام بدم ادامشو که ..‌‌‌‌.

منتظر بعدی باشید برا بعدی سه تا کامنت فوقش دوتا هم جواب میده