عشق ترسناک پارت چهارم

ماریا ماریا ماریا · 1399/10/24 15:57 · خواندن 2 دقیقه

سلام من و می ما با مری این قسمت رو ادامه میدم ممنون ار و می البنا که چشممان باز کرد دنیا بدست اینها نیست این قسمت خیلی غم انگیزه یعنی از اول باید اینجوری می بود که .... حالا ماری ا جان بسته شده به ثندلبن که فقط ده نشون رو باز گذاشتن از بخشش منه در ضمن همرای تایپی هم خوب نیستم بازم می گن ممنون وجی البنا 

وایستا بیام خفت کنم به د مان من چیکار داری 

ساکت واگر نه میام الا 

تو میخوای بیا اصلا اگه راست میگی 

ممممممممممیییبمم 

 خوب ذهنشان چسب زدم راحت باشیم 

مممممممیییییمممن 

چه گفتی صدات نیست ادامه مطلب در خدمتم آها  به چیزی دو هم یادم رفت فردا پس فردا ماریا ممکنه نباشه می خواد بده وسط امتحان اش بجاش من م 😈😈😈😈😈😈😈 

میممممیم 

ساکت 

رفتم گوشه ی اتاق گفت چطوری جیگر هیچی کی نبود البته فک کنم ادری ن و کلا را زب ر تخت بودند داد زدم به من نگو جیگر گفت میگم عیبش چیه گفتم عیبش عیبش گفت فهمیدم حالا اشنا میشویم گفتم اصلا منو تو غلط کردی مامانت و بابا ها رفته بودن مسافرت ما چهارتا می خواستم از کنارش فرار کنم که دست مو گرفت 

) آب بابا این لوکا ول کن دستش  نیست ها / به من چه تو که حرف زدی بیایم اومدم مییییبمممیب ( 

گفتم ول م کن گفت درد نداره گفتم درس عبرت نگرفتی عوضی گفت نه گفتم به من چه ولم کک 

) از اون سمچا هستش ها / میمیممممممم ( 

خواست لباس مو بگیره که آدرین و کلا را آوردند بی رون گفت اگه بیاین می کشم عقب و ایستادند  یک کوچولو کنگ فو رفتم جواب نداد یهو ادرین اومد ولی زدش و بیهوش ش د گفتم کلا را ببرش بیمارستان گفت اماما تو گفتم فقط ببرش گفت باشه می رم و و زود میام و و نا رفتن و من موندم لوکا دیگه رنگم پری ده بود یه جوری ترسیده بودم که نگو گفت تنها ش دیم مگه نه گفتم اره ولی فرار می کنم گفت به همین خیال باس حالا برنامه چیه گفتم هیچی گفت من میگم گفتم چی کار گفت اول با هم آشنا میشیم گفتم آخه من چجوری به تو اعتماد کنم گفت می کنی گفتم بببباااشه گفتم پس من می رم تا بعدا آشنا شیم گفت جیگر تو بمون گفتم بلله من نگو جیگر گفت هزاربار میگم نشستم ردو تخت درم قفل کرد کلب دم قائم کرد کم کم اومد کنارم گوش بشو در آورد و داش ت فیلم نگاه پیکر د حس فضولی بهم دست داد رفتم کنارش یهو بویم کرد مونده ب ودم یه حس عجیب یه جوری ش دم اصلا از این رو به اون رو ش دم ساعت 22 بود و خوابم میومد 

یه چیزی اگه کامنت ندین ادامه نمیدم